کشورهای متعددی در طول تاریخ به دلایل استعماری، جنگی، اقتصادی یا ناآگاهی، میراث فرهنگی و باستانی خود را از دست دادهاند یا حتی خود عامل غارت آثار کشورهای دیگر بودهاند.
مجله اینترنتی باستان شناس : در ادامه، برخی از مهمترین نمونهها را بررسی میکنم و پیامدهای آن را توضیح میدهیم:
آنچه در این مقاله می خوانید
- ۱. عراق
- ۲. مصر
- ۳. یونان
- ۴. هند
- ۵. افغانستان
- ۶. ایران
- پیامدهای کلی غارت آثار باستانی
- کشورهایی که برای بازگرداندن آثار خود مبارزه کردهاند:
- تأثیر هویت تاریخی و میراث باستانی در ایجاد همبستگی ملی در جنگ
- ۱. هویت تاریخی بهمثابه حافظه جمعی ملتها
- ۲. نقش نمادهای تاریخی در بسیج عاطفی و ملی
- ۳. میراث باستانی و ایجاد مرز روانی با دشمن
- ۴. تاریخ، منبع اعتماد به نفس ملی در برابر تهدید خارجی
- ۵. ابزار دیپلماسی فرهنگی در عرصه بینالمللی
- نتیجهگیری:
- حفاران غیرمجاز و قاچاقچیان عتیقه: تهدیدی جدی برای هویت تاریخی و انسجام ملی
- ۱. نابودی حافظه جمعی ملت
- ۲. تضعیف انسجام فرهنگی و همبستگی اجتماعی
- ۳. کاهش مشروعیت فرهنگی در سطح بینالمللی
- ۴. ایجاد بستر برای جعل تاریخ و هویتزدایی
- ۵. تهدید امنیت ملی و فرهنگی
- نتیجهگیری:
۱. عراق
- غارتها: پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳، موزه ملی عراق و دهها هزار محوطه باستانی غارت شدند. آثار سومری، بابلی، و آشوری به تاراج رفت.
- پیامدها: نابودی حافظه تمدنی بینالنهرین؛ بسیاری از آثار در بازار سیاه اروپا و آمریکا فروخته شد؛ یونسکو آن را “فاجعهای برای بشریت” خواند.
۲. مصر
- غارتها: از دوره استعمار انگلیس تا کنون، هزاران شیء از مقابر فرعونها و معابد باستانی به موزههای غربی منتقل شد.
- پیامدها: ضعف در اقتصاد گردشگری و تحقیر ملی؛ اکنون مصر در حال مبارزه حقوقی برای بازگرداندن مجسمههای معروفی چون “نفرتیتی” و “سنگ روزِتا” است.
۳. یونان
- غارتها: مهمترین مورد، ربوده شدن مجسمهها و تزئینات پارتنون (الژین ماربلز) توسط بریتانیا در قرن ۱۹.
- پیامدها: تنش تاریخی با بریتانیا؛ جنبش گسترده داخلی و بینالمللی برای بازگرداندن آثار به آتن.
۴. هند
- غارتها: استعمار بریتانیا بسیاری از مجسمههای هندو، جواهرات تاریخی (از جمله الماس کوه نور) و نسخ خطی را برد.
- پیامدها: هویت فرهنگی تضعیف شد؛ مطالبه بازگشت آثار تبدیل به بخشی از دیپلماسی فرهنگی هند شده است.
۵. افغانستان
- غارتها: طالبان در سال ۲۰۰۱ مجسمههای بودا در بامیان را منفجر کرد؛ همچنین بسیاری از آثار گرانبها در دهههای جنگ داخلی غارت شد.
- پیامدها: نابودی میراث بودایی منطقه؛ آسیب شدید به گردشگری فرهنگی؛ محکومیت بینالمللی.
۶. ایران
- غارتها: از دوره قاجار تا امروز، هزاران اثر باستانی از تپههای باستانی، کاخهای هخامنشی، اشکانی، و ساسانی به خارج انتقال یافت (نمونه: جام مارلیک، منشور کوروش، الواح تختجمشید).
- پیامدها: از بین رفتن منابع مطالعات تاریخی؛ محرومیت از گردشگری فرهنگی پایدار؛ قدرت نرم ایران کاهش یافته و هنوز بسیاری از آثار در موزههای غربی باقی ماندهاند.
پیامدهای کلی غارت آثار باستانی
پیامد | توضیح |
---|---|
نابودی هویت تاریخی | بدون آثار، ملتها گذشته خود را فراموش میکنند. |
تضعیف اقتصاد گردشگری | گردشگران بهدنبال دیدن آثار اصیل هستند. |
خروج سرمایه فرهنگی | آثار باستانی غیرقابل جایگزینیاند و جای خالی آنها حس میشود. |
وابستگی علمی | پژوهشگران باید به نسخهها یا تصاویر آثار در موزههای خارجی بسنده کنند. |
تحقیر ملی | از دست دادن میراث موجب احساس ناتوانی و ضعف ملی میشود. |
کشورهایی که برای بازگرداندن آثار خود مبارزه کردهاند:
- مصر: کارزار گسترده برای بازگرداندن سنگ روزتا.
- یونان: سالهاست خواستار بازگشت مرمرهای پارتنون از بریتانیا است.
- ایران: تلاش برای بازگرداندن الواح تخت جمشید (که موفقیتهایی نیز داشته است).
- هند: مطالبه جهانی برای بازگشت کوه نور.
تأثیر هویت تاریخی و میراث باستانی در ایجاد همبستگی ملی در جنگ
در طول تاریخ، ملتها در لحظات حساس، به گذشتهی خود بازمیگردند تا از آن معنا، مشروعیت و انگیزه بگیرند. در چنین موقعیتهایی، تاریخ و میراث باستانی بهعنوان عناصر هویتی، تبدیل به منابع مهمی برای تقویت روحیه ملی، همبستگی و مقاومت در برابر تهدید خارجی میشوند. در این مقاله، تلاش میشود با اتکا به شواهد تاریخی و تحلیل روانشناسی اجتماعی، رابطه بین هویت تاریخی و انسجام ملی در شرایط جنگی بررسی شود.
۱. هویت تاریخی بهمثابه حافظه جمعی ملتها
هویت تاریخی، حاصل روایتها، افتخارات، اسطورهها، پیروزیها، شکستها و ارزشهایی است که در طی قرون در ضمیر ملتها شکل گرفتهاند. این هویت، نوعی حافظه جمعی ایجاد میکند که در هنگام تهدید، افراد را از سطوح فردی به سطوح جمعی هدایت میکند.
- بهگفتهی موریس هالبواکس، حافظه تاریخی «خاستگاه شکلگیری همبستگی اجتماعی» است.
- مطالعات بندورا و تژفل در روانشناسی اجتماعی نیز نشان دادهاند که احساس تعلق به یک هویت مشترک، تابآوری گروهی را در بحرانها افزایش میدهد.
۲. نقش نمادهای تاریخی در بسیج عاطفی و ملی
نمادهای تاریخی مانند تختجمشید، میدان نقشجهان، آرامگاه فردوسی، منشور کوروش، یا حتی اشعار شاهنامه در ایران، نه فقط آثار فرهنگی، بلکه حاملان «روح ملی» هستند.
- در شرایط جنگ، رسانهها، بیانیهها، موسیقیها و حتی پلاکاردهای خیابانی، از این نمادها برای تحریک حس افتخار ملی، تهییج افکار عمومی و ایجاد همدلی عمومی استفاده میکنند.
- این امر نهتنها موجب افزایش مشارکت مردم در امور دفاعی میشود، بلکه شکافهای اجتماعی را نیز در کوتاهمدت کاهش میدهد.
۳. میراث باستانی و ایجاد مرز روانی با دشمن
میراث باستانی، مرز مشخصی بین «ما» و «دیگران» تعریف میکند. در جنگ، این تمایز اهمیت ویژهای دارد. ملتها از طریق تأکید بر سابقه تمدنی خود، سعی در مشروعیتبخشی به مواضع دفاعی و مقاومت دارند.
- بهعنوان نمونه، در جنگ عراق (۲۰۰۳)، مردم عراق، پس از غارت موزه ملی بغداد، نوعی خیزش فرهنگی برای بازتعریف هویت بینالنهرینی خود آغاز کردند.
- در جنگهای یونان با ترکیه نیز، بازگشت به دوره کلاسیک و اسطورههای یونانی، نقش اساسی در همبستگی مردم داشت.
۴. تاریخ، منبع اعتماد به نفس ملی در برابر تهدید خارجی
هویت تاریخی و تمدنی، نوعی اعتماد به نفس ملی تولید میکند. مردمی که خود را وارث تمدنی بزرگ میدانند، راحتتر در برابر تهدیدها مقاومت میکنند.
- ایران با سابقهی چندین هزار سال تمدن، همواره از این میراث برای القای مقاومت و ایستادگی استفاده کرده است؛ مثلاً در دفاع مقدس (۱۹۸۰–۱۹۸۸) ارجاعات متعدد به تاریخ ایران باستان در رسانهها دیده میشد.
۵. ابزار دیپلماسی فرهنگی در عرصه بینالمللی
در زمان جنگ، هویت تاریخی میتواند به عنوان یک ابزار نرم دیپلماسی فرهنگی در سطح جهانی عمل کند. ملتهایی که تمدنهای کهن دارند، میتوانند با برجستهسازی آن در محافل بینالمللی، مشروعیت اخلاقی و تاریخی بیشتری کسب کنند.
- یونسکو و نهادهای جهانی معمولاً در برابر تهدید به آثار باستانی واکنش نشان میدهند و این میتواند فشارهای سیاسی و رسانهای بر دشمن ایجاد کند.
نتیجهگیری:
هویت تاریخی و میراث باستانی، منابع ارزشمند و راهبردی در زمان جنگ هستند. آنها نهتنها حس تعلق و افتخار ملی را در میان مردم تقویت میکنند، بلکه انسجام روانی، مقاومت اجتماعی و مشروعیت سیاسی را افزایش میدهند. در عصر جنگهای هیبریدی و روانی، توجه به این سرمایههای فرهنگی، نه یک تجمل، بلکه یک ضرورت راهبردی در امنیت ملی است.
حفاران غیرمجاز و قاچاقچیان عتیقه: تهدیدی جدی برای هویت تاریخی و انسجام ملی
اگر هویت تاریخی و میراث باستانی را ستونهای همبستگی ملی در بحرانهایی چون جنگ بدانیم، آنگاه هر عاملی که این میراث را تخریب کند، مستقیماً امنیت فرهنگی و روانی ملت را هدف گرفته است. حفاران غیرمجاز و قاچاقچیان آثار باستانی دقیقاً در همین نقطه عمل میکنند: آنها نه فقط اموال موزهای، بلکه حافظهی ملی، ابزارهای مقاومت و سرمایههای نرم یک کشور را نابود میکنند.
۱. نابودی حافظه جمعی ملت
میراث باستانی، حافظه تاریخی عینی یک ملت است. با تخریب یا خروج غیرقانونی این آثار:
- تاریخ قابل مشاهده به تاریخ گمشده تبدیل میشود؛
- نسل جدید از لمس واقعی ریشههای خود محروم میگردد؛
- و شکاف تاریخی میان مردم و گذشته خود عمیقتر میشود.
🔴 نتیجه: تضعیف حس تعلق ملی، کاهش غرور تاریخی، و آسیب به ستون روانی مقاومت در شرایط بحرانی مانند جنگ.
۲. تضعیف انسجام فرهنگی و همبستگی اجتماعی
آثار باستانی، گرهزنندهی هویت مشترک اقوام و گروههای مختلف یک کشورند.
با غارت این آثار:
- نقاط پیوند فرهنگی از بین میروند؛
- روایتهای مشترک ملی حذف شده یا تحریف میشوند؛
- و در نتیجه، هویت ملی از هم میپاشد.
🔴 نتیجه: زمینه برای گسست اجتماعی، قومگرایی افراطی، و فراموشی ریشههای تاریخی مهیا میشود.
۳. کاهش مشروعیت فرهنگی در سطح بینالمللی
وقتی آثار ملی یک کشور در بازارهای غیرقانونی یا موزههای بیگانه فروخته میشود:
- تصویر آن کشور بهعنوان یک ملت بیپاسدار میراث تضعیف میشود؛
- دشمنان فرهنگی این کشور، آن را فاقد تمدن اصیل جلوه میدهند؛
- و تلاشهای دیپلماسی فرهنگی در شرایط جنگ و بحران بیاثر میگردد.
🔴 نتیجه: افت قدرت نرم، کاهش همدلی جهانی با ملت، و سلب مشروعیت تاریخی در منازعات.
۴. ایجاد بستر برای جعل تاریخ و هویتزدایی
قاچاقچیان و مافیای بینالمللی، آثار خارجشده را گاه تحریفشده، ناقص یا با هویت جعلی ارائه میکنند:
- الواح، کتیبهها یا اشیاء باستانی ایران با عنوان جعلی «تمدنهای بیارتباط» عرضه میشوند؛
- و این کار ادعای تاریخی ملتها را خدشهدار میکند.
🔴 نتیجه: نه تنها گذشته مصادره میشود، بلکه زمینه برای تضعیف حقانیت ملی در بحرانهای ژئوپلیتیکی فراهم میگردد.
۵. تهدید امنیت ملی و فرهنگی
شبکههای حفاری غیرمجاز، اغلب در ارتباط با مافیاهای بینالمللی، شبکههای فساد داخلی و حتی عوامل اطلاعاتی بیگانه فعالیت میکنند.
- درآمد حاصل از قاچاق، گاه صرف اقدامات خرابکارانه، تفرقهافکنانه یا ضدملی میشود؛
- و محوطههای باستانی به نقاط کور امنیتی تبدیل میگردند.
🔴 نتیجه: میراث فرهنگی نهتنها حفظ نمیشود، بلکه تبدیل به نقطه ضعف استراتژیک کشور در جنگهای ترکیبی میگردد.
نتیجهگیری:
حفاری غیرمجاز و قاچاق عتیقه، صرفاً جرم علیه اموال تاریخی نیست؛ بلکه جرم علیه هویت، امنیت روانی و انسجام ملی است. در جهانی که میراث فرهنگی یکی از ابزارهای کلیدی مقاومت و دیپلماسی در جنگهاست، تخریب این میراث یعنی باز کردن دروازههای شکست از درون. از این رو، مبارزه با قاچاق عتیقه نهتنها وظیفهای فرهنگی، بلکه امری حیاتی در امنیت ملی ایران است.
نظرات کاربران