ایران سرزمینی است که در هر وجب خاکش، تاریخ و تمدنی هزاران ساله نهفته است. سنگنوشتهها، سفالها، بناهای باستانی و اشیای عتیقه، تنها یادگارهایی نیستند که از گذشته به ما رسیده باشند؛ آنها شناسنامه و هویت ملی ما هستند، روایتگر ریشههای فرهنگی و تاریخی که ملت ایران را به یکی از کهنترین تمدنهای جهان پیوند میدهد.
مجله اینترنتی باستان شناس : اما در دل همین گنجینه بیبدیل، زخمی عمیق بر پیکر میراث فرهنگی ما وارد میشود؛ زخمی به نام حفاری غیرمجاز و قاچاق عتیقه.
این عمل نه تنها یک تخلف ساده یا یک طمع فردی نیست، بلکه خیانتی بزرگ به وطن محسوب میشود. چرا که قاچاقچیان و حفاران غیرمجاز، با هر بیل و کلنگی که بر خاک این سرزمین میزنند، صفحهای از تاریخ ما را میدرند و آن را به دست بیگانگان میسپارند. آنها تنها اشیایی باستانی را نمیفروشند، بلکه هویت و شرف ملی را حراج میکنند.
تصور کنید یک شیء عتیقه که در دل خاک هزاران سال آرمیده، حامل داستانی از زندگی، هنر، باور و فرهنگ نیاکان ماست. این شیء باید در موزههای ملی نگهداری شود تا نسلهای آینده آن را ببینند، بشناسند و افتخار کنند. اما وقتی به دست قاچاقچی میافتد، سر از حراجیهای اروپا و آمریکا درمیآورد؛ جایی که دیگر به نام «میراث ایران» شناخته نمیشود، بلکه به عنوان کالایی بیهویت در قفسهها قرار میگیرد. این یعنی بریدن ریشههای فرهنگی و قطع ارتباط نسل آینده با گذشته خویش.
حفاری غیرمجاز، همانقدر ویرانگر است که یک حمله نظامی. اگر دشمن با شمشیر و آتش میآمد تا تختجمشید و ری و تیسفون را بسوزاند، امروز قاچاقچی با بیل و چراغ قوه، همان ویرانی را در سکوت و تاریکی شب رقم میزند. خیانتی که شاید بیصداست، اما ضربههایش به مراتب عمیقتر است؛ زیرا نه تنها خاک و اشیاء را میرباید، بلکه روح تاریخ را نیز میکشد.
ملت ایران در طول تاریخ بارها با خون و جان خود از خاک و میراث خویش دفاع کرده است. از نبردهای حماسی گرفته تا ایستادگی در برابر اشغالگران. پس چگونه میتوانیم اجازه دهیم عدهای سودجو و بیوجدان، در ازای چند سکه، همان چیزی را بفروشند که اجدادمان با خون خود پاس داشتهاند؟
حفاری غیرمجاز و قاچاق عتیقه، توسط هر فرد در هر سطحی یا هر گروهی و با هر توجیهی خیانتی است به فرزندان فردا. اگر امروز سکوت کنیم، فردا فرزندانمان از ما خواهند پرسید: چرا هنگامی که میتوانستید میراثتان را حفظ کنید، کوتاهی کردید؟ چرا اجازه دادید هویت ایرانی در موزههای غریبه بمیرد؟
بر ماست که در برابر این خیانت بایستیم. همانطور که سرباز از مرزهای کشور پاسداری میکند، هر ایرانی نیز باید پاسدار میراث فرهنگی باشد. چرا که مرز تنها خطی روی نقشه نیست؛ مرز واقعی، همان فرهنگ، تاریخ و هویتی است که ما را ایرانی کرده است. و خیانت به این مرز، بدترین خیانت به وطن است.
ایران، امانتی است در دستان ما؛ و حفاری غیرمجاز و قاچاق عتیقه، خنجری است بر قلب این امانت. باید فریاد بزنیم و بایستیم، زیرا وطن را نمیتوان فروخت.
با تحقیقی که درباره این افراد داشته ام مضحک ترین بخش داستان این جاست که این افراد از سویی خود را ایراندوست می دانند اما از سوی دیگر ، خاک ایران را به طمع گنج به توبره کشیده اند.
این همان تناقض تلخ و دردناک است. کسانی که بر زبان از «ایراندوستی» سخن میگویند، اما در عمل با حفاری غیرمجاز و قاچاق عتیقه، ریشههای کهن تاریخ و تمدن ایران را میبرند.
ایراندوستی فقط در شعار و حرف خلاصه نمیشود؛ ایراندوستی یعنی پاسداری از خاک، تاریخ و میراثی که هویت ما را ساخته است. کسی که به بهانه گنج، خاک وطن را میشکافد و میراث هزاران ساله را میفروشد، نه تنها ایراندوست نیست، بلکه خائن به ایران است.
این رفتار مثل این است که کسی به خانه پدریاش افتخار کند، اما همزمان ستونهای همان خانه را یکییکی بفروشد. در پایان دیگر چیزی از آن خانه باقی نمیماند جز ویرانهای بیهویت.
نظرات کاربران